سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بوی پیراهن یوسف

به نام خدای محمد...

مدینه بود و سیاهی و غمی سنگین که فضایی مدینه را در هم می فشرد...

و دخترانی که بی گناه زنده توی گورهای سرد می خوابیدند...

و مردمانی که هیچ نمی دانستند ...

بت بود که خدایی می کرد برایشان و شاید هم آنان خدایی بت می کردند..

نمی دانستند چه را و که را می پرستیدن...

نمی دانستند دلیل بودن و آمدنشان چیست...

سرگردان به دور خود چنین روزها را می گذراندند..

کویر تشنه باران بود و مدینه در انتظار محمد ...

و آفتاب هفدهمین روز ربیع این بار در خانه عبدالله طلوع کرد...

و مدینه روشن شد از عشق محمد...

محمد آمد..طلوع کرد تا جهانی به قدمش مبارک کرد...

و خدای محمد را فرستاد تا زنده کند مردگانی را که به ظاهر زنده می زیستند....

محمد آمد . آخرین فرستاده پروردگار ...

و با آمدنش خدای نعمت بر بنده تمام کرد...

محمد آمد تا رسالت عظیم بر دوش گیرد...

اسلام مزین شود به دستان محمد...

و تفسیر یابد آیه آیه قرآن به نام محمد.

 




ارسال در تاریخ پنج شنبه 93 بهمن 2 توسط لیلا اسلامی گویا
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.
قالب وبلاگ